به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ زهرا نبیپور، متخصص هوش مصنوعی و کارشناس حوزه کشاورزی در یادداشتی نوشت:
افزایش دما، کاهش بارندگی و بهرهبرداری بیرویه از منابع زیرزمینی، سفرههای آبی کشور را به مرز هشدار رسانده است. با وجود آنکه کشاورزی بیش از 70 درصد منابع آبی ایران را مصرف میکند، بخش قابل توجهی از این آب به دلیل شیوههای سنتی آبیاری، تبخیر زیاد و نبود مدیریت علمی، از بین میرود. در چنین شرایطی، فناوریهای نوین میتوانند مسیر تازهای برای رسیدن به کشاورزی مطلوب و پایدار بگشایند.
فناوریهایی مانند کشاورزی دقیق (Precision Agriculture)، هوش مصنوعی (AI)، حسگرهای رطوبتی و خاکی، و ماهوارهها و پهپادهای نظارتی، بهتدریج جای خود را در مزارع باز میکنند. این ابزارها به کشاورزان کمک میکنند تا مصرف آب را بر اساس نیاز واقعی گیاه تنظیم کنند. سامانههای هوشمند آبیاری با تحلیل دادههای اقلیمی، وضعیت خاک، نوع بذر و مرحلهی رشد گیاه، میتوانند برنامهی آبیاری را بهصورت خودکار و دقیق تنظیم کنند؛ نتیجه آن، صرفهجویی چشمگیر در مصرف آب و افزایش بهرهوری محصول است.
برای نمونه، در برخی مناطق کرمان و خراسان، اجرای سیستمهای آبیاری هوشمند باعث شده تا مصرف آب تا 40 درصد کاهش یابد، در حالی که عملکرد مزارع پسته و زعفران افزایش پیدا کرده است. چنین نمونههایی نشان میدهد که فناوری، نه فقط یک ابزار لوکس، بلکه ضرورتی حیاتی برای آینده کشاورزی ایران است.
از سوی دیگر، استفاده از تصاویر ماهوارهای و دادههای سنجش از دور امکان پایش گسترده مزارع را فراهم کرده است. مدیران بخش کشاورزی میتوانند از طریق این دادهها وضعیت رطوبت خاک، سلامت گیاهان، یا حتی میزان تبخیر و تعرق را در سطح کشور بررسی کنند و تصمیم بگیرند که چه محصولی در چه منطقهای کشت شود. این نوع دادهمحوری باعث میشود الگوهای کشت متناسب با شرایط اقلیمی تنظیم و از هدررفت منابع جلوگیری شود.
در کنار اینها، تحلیل دادههای بزرگ (Big Data) و سامانههای پیشبینی بارش و خشکسالی نیز نقشی کلیدی دارند. این فناوریها میتوانند اطلاعات بهدستآمده از هزاران مزرعه، ایستگاه هواشناسی و حسگرهای خاک را جمعآوری و تحلیل کنند تا به تصمیمگیریهای کلان در سطح ملی کمک کنند. برای مثال، وزارت جهاد کشاورزی میتواند بر اساس دادههای دقیق، میزان سهمیه آب هر منطقه یا نوع کشت مناسب را مشخص کند و سیاستهای حمایتی خود را بر آن اساس تنظیم نماید.
البته توسعه کشاورزی هوشمند بدون چالش نیست. هزینه بالای تجهیزات، نبود زیرساختهای ارتباطی مناسب در روستاها، و کمبود آموزش برای کشاورزان از جمله موانع مهم این مسیر است. بسیاری از کشاورزان سنتی هنوز با این فناوریها آشنا نیستند و به روشهای قدیمی خود اعتماد بیشتری دارند. بنابراین، موفقیت در این مسیر نیازمند آموزش، فرهنگسازی و حمایت جدی دولت است تا فناوری در خدمت همهی کشاورزان قرار گیرد، نه فقط مزارع بزرگ و صنعتی.
در نهایت، آینده کشاورزی مطلوب در گرو پذیرش فناوریهای نو و ارتقای دانش کشاورزان است. اگر کشاورزی هوشمند بهدرستی در کشور توسعه یابد، میتوان بحران آب را مهار کرد، امنیت غذایی را تضمین کرد و در عین حال زمینهی اشتغال پایدار و توسعهی روستایی را فراهم آورد. کشاورزی هوشمند، نه یک انتخاب، بلکه تنها راه ادامهی حیات زمین در عصر کمآبی است.